moodiran مديريت-بازاريابي-تبليغات-برندينگ

برند و مدیریت احساسات مشتری

برند و مدیریت احساسات مشتری

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که از تجربه ی منحصر بفردی که احساس رضایت و خوشنودی غیر قابل پیش بینی را برایتان به ارمغان اورده باشد با دوستی سخن بگویید؟!

بی شک هنگامی که چنین روایتی را مطرح می کنید نشانه های حسی مجددا در ظاهر شما بروز می کند از جمله لبخند معنا دار و برق نگاهی که در چشم شما می درخشد.

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که از تجربه ی منحصر بفردی که احساس رضایت و خوشنودی غیر قابل پیش بینی را برایتان به ارمغان اورده باشد با دوستی سخن بگویید؟!

بی شک هنگامی که چنین روایتی را مطرح می کنید نشانه های حسی مجددا در ظاهر شما بروز می کند از جمله لبخند معنا دار و برق نگاهی که در چشم شما می درخشد.

این شوق مجدد نشانه ی مدیریت قوی و پنهانی است که ناخوداگاه ورفتار شما را در دست خود دارد و در این مقاله سعی بر این داریم که این مبحث را در حوزه ی هویت برند مورد بررسی قرار دهیم.

این حوزه ی شگفت انگیزتا جایی گسترش می یابد که بر حس و تجربه مشتری اثرات پایدار و غیر قابل انکاری می گذارد و می تواند موجب اتفاقات شگرف در سمت و سوی بازار گردد.

امروزه دانش بازاریابی بیش از هر زمان دیگربه جنبه های روانشناختی تکیه می کند و گرایش مدیران بزرگ و خلاق از سمت تکنیک های بازاریابی و فروش به سوی فضاهای روانی برند و تجربه ی مشتری امری محتوم و منطقی است. بی گمان یکی از ستون های پر اهمیتی که برند بر آن استوار است ، اصل اعتماد و وثوق است.جایی که بایستی نشانگان بصری، گفتمان یا کلام برند با رفتار برند همگون و در یک راستا باشد. جایی که کردار نیک برتر از گفتار نیک بر مخاطب تاثیرمی گذارد.

2 در تعریف این مبحث می توان اینگونه به شرح و بسط رسید که مدیریت چگونگی ارتباط با مشتری و تدوین سناریویی هوشمندانه و منطبق بر جنبه های برد برد تعاملی، رویه ای است که از دل هویت و شخصیت برند تلخیص و در آموزش به افراد سازمان و نقاط تماس با مشتری به ظهور و اجرا می رسد.

با نگاهی به گذشته در می یابیم همواره شایسته و بایسته ترین تعابیر از این نگرش نه تنها در دانش نوین مدیریت بلکه در علوم قدیم و علم اخلاق مورد تذکر و تدبر اساتید و متفکرین بوده است و سویه های روانشناختی و تاثیر عملکردی موثر بر تصحیح رفتار گروهی در جامعه بسیار قوی تر و عمیق تر از تاثیر تبلیغ و گفتار بوده است. در این راستا استفاده از تکنیک های متنوع در حوزه های اثر گذاری برند از طریق تحریک حس همذات پنداری مخاطب و برقراری ارتباط با لایه های درونی شخصیت مخاطب می تواند منجر به جهت گیری های بسیار متفاوت در جامعه ی هدف گردد.

به روایتی هرگاه برند ها با دانایی وتوانایی مدیریت حس مخاطب را به دست گرفته اند، در عرصه ی فروش و حضور در بازار پیشرو بوده اند. بنابراین انتظاری که از عملکرد بخش هویتی وشخصیتی برند می رود بسیار بیشتر از ظهور قواعد و مبانی بصری و مبتنی بر اصول بازار یابی و تبلیغات و فروش است. 3 آنچه در این میان نیاز ضروری در ساختار برند است ، پرداختن به اصول اولیه و تکیه بر نیازهای روانی مشتری امروز است تا با دریافت و ادراک جنبه های ظریفتری از تجربه ی برند ، آنچه موجب خوشنودی انسان معاصر می شود موجب ایجاد خاطره ای ماندگار در ذهن و تمایزی بزرگ گرددو در صورت تکرار ئر فضای ذهنی مخاطب نهادینه گردد.

از سوی دیگردر عصر نوین ، تعریف رفتار های اجتماعی انسان امروز به واسطه ی گسترش سطح انتقال اطلاعات و همچنین سرعت انتقال اطلاعات به شدت دچار تغییر و تحول است و تداخل اقلیم ها و فرهنگ ها و ترکیب های جدید و جوامع نوظهور موجب شکل گرفتن ساختارهای بسیار پیچیده تری در ذهن بشر امروزگردیده است، چنانکه اعتبار نتایج مطالعات فرهنگی و بومی و مردم شناسی تاریخ مصرفی بسیار کوتاه تر نسبت به سالهای گذشته یافته است .

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...