برندسازی تجربه محور;چگونگی سفر به دنیاهای موازی
مروزه سازمان ها دریافته اند که مسیرهای جذب مخاطب و ایجاد وفاداری در حیطه ی حسی بسیار قدرتمند تر از فعالیت های منطق مدار فروش محور است.
از این رو در حال حاضر برند سازی در سازمان ها سرآمد فعالیت های مرتبط با بازار و فروش قرار گرفته است و آنچه در تبلیغات بیان می شود بنا بر اولویت های برند ، در ابتدا نقش آگاهی دهنده و روشنگر فضای هویت و کیستی برند و سپس سایر متعلقات از قبیل محصول و خدمت می گردد.
امروزه برندهایی در جهان حضور قوی و پر رنگ دارند که بعضا با نگرش منطقی و اصل نیاز جامعه ی بشری نزدیکی و انطباق فراوانی ندارند. به عبارت دیگر با حذف بسیاری از برندها زندگی نوع بشر دچار مخاطرات بزرگ و اختلالات جبران ناپذیر نمی گردد مانند برندهای متنوع حوزه ی گردشگری، مد، لوازم و ابزار مرتبط با آرایش و زیبایی و موارد بسیاری از این نوع.
اما پرسش این است که چگونه می توان برندی محبوب مانند دیزنی را از زندگی حذف کرد؟
نقش کرم کاکائوی نوتلا و شکلات های کیندر درزندگی کودکان و بزرگسالان چقدر پر رنگ است؟
نشریاتی مانند وگ و استایل می توانند وجود نداشته باشند؟
چرا و چگونه انواع پارک های بازی در دنیا مانند کارتاژلند لگولند دیزنی لند واندر لند و تم پارک های مختلف روز به روز با تنوع و نوآوری روزافزون ساخته می شوند ومورد استقبال قرارمی گیرند؟
برند هایی همچون هلوکیتی و لگو کیستند و چگونه جای خود را در قلب و ذهن انسان معاصر، کودک و بزرگسال باز کرده اند؟
برندهایی همچون تام فورد ، لویی ویتان ، دیور، ورساچی و شانل چگونه هدایت سمت و سوی مد و حرکت بخش عمده ای از صنایع پوشاک و اکسسوری را به عهده گرفته اند؟
پاسخ بسیار ساده است :
احساسی مطبوع از تجربه ای متمایز.
بزرگ مرد دنیای تبلیغات دیوید اگیلوی در کلامی موجز برندسازی را اینگونه تعریف می کند:
اگر می خواهی دیگران را مجذوب خود کنی بایستی خود در ابتدا مجذوب شده باشی.
در کلام بالا مهمترین مفهوم برند به فرایندی توامان یعنی تاثیر همزمان درحوزه ی منطق ادراکی و حوزه ی اشتیاق احساسی مخاطب باز می گردد.
فرایند های برند سازی در بستر های هویتی و با ایجاد ساختاری منسجم برگرفته از مفاهیمی چون:
دیدگاه برند
مطالعه ی بازار
تعیین لایه های مختلف گروه مخاطب
مطالعه ی رقبا و تحلیل عملکرد ایشان
تعیین مرزها و دارایی های قابل تصوربرند(دارایی های مشهود و نامشهود سازمان و مرزبندی ارزشها و چشم اندازها) آغاز می گردد و خروجی مطالعات بالا منجر به شکل گیری استراتژی های کلان در مقطع خلق برند می گردد و ترکیب ژنتیکی منحصر بفردی خلق می شود که دارای:
ارزش های ساختاری متمایز قول ها و وعده های مشخص ومتمایز رفتار و کرداری تبین شده ومدون می باشد و آنچه در بخش هویت برند ساخته شد در ظرف های مختلف همچون:
رویکرد ارتباطی برند و محیط رویکردهای توسعه طلبانه ی بازارساز
رویکردهای دانش محور و نوآور در مسیر رشد برند
رویکردهای ارزش محور و دوستدار جامعه
متبلور گشته بواسطه ی دستور العمل های اجرایی و توسط تیم های مختلف به ظهور و اجرا می رسد.
از این بخش داستان کمی ریزتر شده حوزه ی تخصصی برند های تجربه محور را پی می گیریم.
برند های تجربه محور در محدوده ی ارائه کنندگان خدمت به جامعه قرار می گیرند.
مثال های بارز در این موضوع شامل کلیه برند های فعال در حوزه ها ی گردشگری، اقامت، تفریحگاه ها، خطوط حمل ونقل مسافری، کلینیک و مجموعه های ارائه دهنده ی سرویس در حوزه ی سلامت و زیبایی، فعالان حوزه های آموزشی و…را نام برد.
در اینگونه فضاهای خدمت رسان که روز به روز نیز بر تعدادشان اضافه می شود چندین نقطه ی پر اهمیت از دید مخاطب همواره مورد توجه قرار می گیرد. تعریفی خلاق و هوشمندانه از شرح خدمت نحوه ی برخورد و تعامل با جامعه ی هدف یا به عبارتی ادبیات ارتباطی برند پیوند عمیق عاطفی احساسی که از یک سوی با جامعه ی مدرن امروز در تماس است و از سوی دیگر ریشه ای عمیق با گذشته های دوردست و نوستالژی مخاطبان عصر جدید عصر بازرگانی و تغییر وتحول گردش مالی و پول در بستر فرهنگ و گردشگری ست.چنانکه همگان می دانیم سرزمین هایی بدون منابع ملی و طبیعی که در گذشته ی نه چندان دور هویت بارزی نداشته اند امروزه به مدد سرمایه گذاری و امکان سنجی نیازهای مخاطب تبدیل به قطب گردشگری مسافران خرید مدار و خرید دوست گشته است.
در مثال های دیگر می توان از بستر طبیعت زیبای آسیای شرق دور به عنوان فضایی بکر و آرام برای جذب گردشگران خسته از مدرنیته نام برد که به مدد رفتارهای حساب شده در حوزه ی ارتباطات و آداب برند توانسته اند در سالهای اخیر صنعت گردشگری را به اولین صنعت منطقه تبدیل نمایند.
مثال های فراوانی در حوزه ی برند های تجربه محور قرار می گیرند که پس از آنچه به عنوان میراث تاریخی و فرهنگی و جلوه های بکر طبیعت از دیرباز وجود داشته اند گروه تفریحات وسرگرمی و مجموعه های چند منظوره در راس آن قرار می گیرند. می توان اینگونه تعبیر کرد که نهضت سرزمین عجایب از ایده ی والت دیزنی پدر برند سازی تجربه محور آغاز گردید. دیزنی پس از شکستها و افت و نشیب های فراوان در زندگی خود از معدود کسانی بود که خود و توانایی های خود را بخوبی درک کرد و برند دیزنی توانست پس از چند کار آماتور به نقطه عطف چرخه ی خود یا همان خلق شخصیت میکی و سپس مجموعه ی روایت ها و شخصیت های بعدی برسد .پس ازآن بود که اندیشه ی خلق سرزمین رویایی قصه ها بعنوان فضایی واقعی به نام دیزنی لند ستون بنیادین تم پارک های مشهور جهان را پایه گذاری کرد. در این مسیر برند رشد و قوام یافت و ارائه ی محصولات و به تبع آن خلق داستان و روایت و باز تولید محصول ریتم دائم و رو به رشدی را ایجاد کرد که بعنوان الگو یا نقشمایه اولیه امکان دسترسی به فضاهای گردشگری و تم پارک های مختلف یا سرزمین عجایب را برای انسان معاصر فراهم کرد.
در یک جمع بندی می توان اینگونه خلاصه کرد:
انسان امروز موجودی تنهاست که از دنیای کودکی و بخش خلاقانه ذهن خود دور مانده است.انسان امروز موجودی بی حس است که از تجربه ی مجدد احساسات فراموش شده ی خود لذت می برد. هوشمندانه ترین نگاه به انسان امروز می تواند تعریف جدیدی از خواسته ها و نیازهای دنیای ما ارائه دهد و برند سازی تجربه محور می تواند راه حل مناسبی برای جذب سرمایه و تعامل برد برد با جهان بیرون باشد.
ایران سرزمین هزارویک شب و گنجینه ی پنهان برند و برند سازی است.